سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :3
کل بازدید :38500
تعداد کل یاداشته ها : 11
103/9/4
2:25 ع

دریافت کد موزیک پلیر وبلاگ

مشخصات مدیروبلاگ
 
فاطمه[14]
عضوی از دوست داران ایران زمین که گرد هم می آییم تا سرزمینمان را بهتر بشناسیم

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

 صفاخانه 

گفتگوی بین ادیان، موضوعی است که نیاز به آن همیشه احساس شده و زمانی که تسامح بیشتر بوده و تنش‌ها کمتر، این گفتگوها در فضایی همراه با تفاهم انجام می‌شده و طرفین با احترام با یکدیگر برخورد کرده و حداقل این بود که باعث تنش یا جنجال نمی‌شد. در جوامع مسلمان، گاهی اقلیت‌هایی زندگی کرده و می‌کنند که در دنیای امروز، بهترین راه، تعامل و تفاهم با آنهاست. نمونه‌های خوب و درخشانی هم در این زمینه وجود دارد که می‌توان به عنوان الگو از آن استفاده کرد. یکی از این نمونه‌ها مرکز صفاخانه اصفهان بوده. اصفهان به علت وجود اقلیت ارامنه، محل مناسبی برای این گفتگوها می باشد.

زندگی مردمی که دین های متفاوت را پیروی می کنند اما همگی یک خدا را قبول دارند در شهر اصفهان زیاد به چشم می خورد که همگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر زندگی می کنند و باعث شده تا اصفهان در کشور مطرح شود.

با توجه به اینکه ادیان توحیدی همچون زرتشت، مسیحیت و اسلام در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی داشتند از حدود 112 سال پیش صفاخانه ها برای تبادل آرا ادیان توحیدی در اصفهان ایجاد شد که رو به خاموشی رفت و نیاز است دوباره جان بگیرد. در دهه نخست قرن بیستم، حوزه علمیه اصفهان (مدرسه صدر) در اقدامی ابتکاری، مرکزی به نام «صفاخانه اصفهان» را برای گفتگو با مسیحیان دایر کرد.مسیحیان نیز از فراهم بودن چنین فضایی استقبال می‌کردند...

 

توضیحی کلی در مورد صفاخانه

در سال 1320 هجری قمری مطابق با 1281 شمسی (112 سال پیش) تحت عنوان "انجمن گفتگوی صفاخانه اصفهان" و با نام کلی"اداره دعوت اسلامیه" از ابتکارات حوزه علمیه اصفهان به دستور عالم مجاهد و شهید حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی فرزند محمدباقر مسجدشاهیدر شهر اصفهان راه اندازی  شد.که به نوعی علاوه بر زعامت سیاسی آن زمان اصفهان، در کنار برادرشان آقا نجفی اصفهانی، زعامت فکری، فرهنگی و اجتماعی هم داشتند و با تاسی از ایده‌های جدیدی که در فضای آن زمان اصفهان داشتند، کارهای فکری، فرهنگی و اجتماعی خاصی را پایه‌گذاری نمودند، یکی از این اقدامات، تاسیس صفاخانه بود.

«صفاخانه اصفهان» در محله مسیحی نشین «جلفا» قرار داشت. در این مرکز نماینده مسیحیان و مسلمانان به گفتگو می‌پرداختند و عین سخنان آنها مکتوب و در ماهنامه «الاسلام» منتشر شد،در واقع این ماهنامه شرح مناظره های اولین مرکز گفتگوی بین الادیانی است. نایب رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر اصفهان گفت: صفاخانه اصفهان که مدتها قبل محل گفت‌وگوی ادیان الهی بوده لازم است احیا شود. وی با اشاره به اینکه ایجاد صفاخانه و همزیستی معنوی و مسالمت آمیز ادیان توحیدی، چشم انداز روشنی را به همراه داشت افزود: در گذشته نتایج فعالیت های صفاخانه ها چاپ می شد و در اختیار مردم قرار می گرفت.

 

هدف از ایجاد  صفاخانه از دو منظر باید نگاه کرد، نخست آن که در آن زمان، ساختارهای تبلیغی خلیفه گری مسیحیت در اصفهان شروع به فعالیت های خاصی می کند که به خاطر پشتوانه مردمی ارامنه در این شهر، نتایج خاص خود را داشت.ساختار تبلیغی مسیحی شامل یک زنجیره و سلسله ساختار تبلیغی مسیحی اعم از ساخت مدرسه تا ساخت بیمارستان و نوشتن کتاب هایی در رد اسلام بوده است. در اصفهان آن زمان، به فاصله نسبتا کوتاهی از ساخت مدرسه، بیمارستان و نوشتن کتاب های ضد اسلامی، حدود ده مدرسه اسلامی، بیمارستان اسلامیه و همچنین انجمن گفتگوی صفاخانه اصفهان برای واکنش فعالانه در مقابل این اقدامات در دستور کار قرار می‌گیرد. دومین جریان این است که ببینیم اقتضائات آن زمان چگونه بود و در حال حاضر چگونه است، یعنی اگر حاج آقا نورالله در حال حاضر بود، به جای آن که صفاخانه را  مرکز مناظره در مورد دو دین  ابراهیمی می کرد، آن را مرکز صحبت در باب اعتقادات و وجوه مشترکی بین ادیان قرار می داد. در واقع آنچه که در اصل صفاخانه به ما یاد می دهد، انجمن (گفتگوی) صفاخانه است، یعنی اصل گفتگو است، گفتگویی که با منطق و احترام صورت می گیرد. 


  
  

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگی را             نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را 

اکنون با بار پیری آرزومندم که برگردم             به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را




89/9/8::: 7:52 ع
نظر()
  
  

 


لطفی از لطفهای دوخت پیامبر:


برایم طلب خیر و برکت کنید
حضرت زهرا(س) مانند پدر بزرگوارش به مردم محبّت می کرد و به آن ها احترام می گذاشت و برای سلام کردن پیش قدم می شد.
یک بار یک نفر نزد ایشان رفت. حضرت زهرا(س) قبل از او سلام کرد و فرمود: کارت چیست؟
مرد گفت: آمده ام تا برایم طلب خیر و برکت بکنید.
حضرت فرمود: پدرم فرموده است هر کس سه بار نزد من یا ایشان بیاید و به ما سلام کند، خدا بهشت را بر او واجب می کند.
مرد گفت: پس از فوت شما تکلیف چیست؟
ایشان فرمود: پس از فوت ما هم تکلیف همان است که گفتم.
مرد خوشحال شد و لبخندزنان از فاطمه(س) خداحافظی کرد و رفت.

برگرفته از کتاب بانوی صبر و عبادت



87/4/5::: 1:32 ع
نظر()
  
  

گلابتون:

 








 


هنر- صنعت گلابتون سازی جزء آن دسته از هنرهایی است که در ایران سابقه چند هزار ساله دارد. تاریخ این هنر به دوران ساسانیان و حتی پیش از آن باز می گردد. در عصر صفوی هنر گلابتون مانند بسیاری از هنرهای دیگر از رونق فراوان برخوردار بود و طرفداران بسیار داشت. در دوران معاصر این هنر بسیار ارزشمند و شکیل از رونق گذشته برخوردار نیست. از آن همه کارگاه های گلابتون سازی خبری نیست و تنها کارگاه دائم این رشته در موزه هنرهای تزئینی اصفهان مشغول به کار است.

گلابتون نخی است ابریشمین که با طلا و نقره روکش شده است این نخ در مرکز از ابریشم می باشد که توسط یک نوار باریک به ضخامت5/1 صدم میلیمتر از جنس طلا و نقره با روکش طلا به صورت مارپیچ وار و بسیار منظم روکش شده است.

نخ گلابتون به همراه نخ ابریشم به عنوان پود در بافت پارچه های زربفت به کار می رود. همچنین از گلابتون در یراق بافی، گلابتون دوزی و سایر دوخت های تزئینی استفاده می کنند.

مراحل اصلی کار گلابتون سازی عبارتند از:

1-   عیار کردن 2- آماده سازی طلا 3- تمیز کردن شمش استوانه ای نقره 4- چسباندن طلا بر روی نقره 5- آهنگری 6- حدیده کشی 7- کوبیدن و نوار کردن مفتول 8- تولید گلابتون.

 و ابزارهای اصلی این کار عبارتند از:

1-     کوره  وبوته جهت ذوب نقره 2- ریچه جهت قالبگیری 3- انواع حدیده 4- چکش و سندان 5- سوهان 6- انواع انبر.


  
  

 میناکاری:



میناکاری شامل استفاده از انواع لعاب های معدنی برای رویه آرائی و تزئین قطعات و ظروف فلزی است. اغلب زیر ساخت یک کار مینا از جنس مس یا به ندرت از برنج است در برخی موارد برای ساخت زیور آلات میناکاری شده، این کار را بر روی طلا نیز انجام می دهند. یک زیر ساخت مسی در مرحله آماده سازی سه بار به وسیله لعاب کائولین پوشیده و در کوره پخته می شود تا لعاب کاملاً سفید و یک نواختی به دست آید، سپس بر روی این زمینه بوم شده شروع به نقاشی با رنگهای دست ساز می نمایند. ترکیب رنگ مینا اغلب از اکسید فلزات مختلف به همراه یک نوع بست مخصوص می باشد. پس از نقاشی، اثر مینا در کوره پخته می شود که بسته به نوع رنگ، درجه حرارت کوره تنظیم می گردد تا رنگ مورد نظر به دست آمده و در ضمن لعاب مینا نسوزد. در قدیم رنگهایی که در صنعت مینا سازی مورد استفاده قرار می گرفتند مانند رنگهای قلمکار، گیاهی یا معدنی بوده است اما در حال حاضر برای نقاشی ظروف و سایر اشیاء مینایی از رنگهای شیمیایی استفاده می شوند.

میناکاران برای تهیه رنگ قرمز از اکسید طلا، رنگ سبز و آبی از اکسید مس و رنگ زرد از گل ماشی استفاده می کنند از عصر صفویه تا کنون طرح های اسلیمی و گل های ختائی به وفور در کارهای مینا استفاده شده اما امروزه طرحهای مینیاتور نیز به شیوه مینا رواج یافته و استفاده می شود. از نظر زیر ساخت در کار مینا تنوع بسیار وجود دارد و به صورت ها و برای کاربردهای متفاوت اشیاء، تابلوها و پلاک های مینا تولید می شود. میناکاری از جمله هنرهای منحصر به هنرمندان اصفهان می باشد که البته با تلفیق هنر مینا با سایر رشته ها مانند طلاکاری، خاتم کاری محصولات متنوعی را ارائه می کنند.

 


  
  

قلمزنی:

 








هنر قلمزنی در اصل نقر و حکاکی نقوش بر اشیاء فلزی است. این هنر از دورة هخامنشی در اصفهان رواج کامل داشته ولی اوج آن در زمان صفوی بوده است؛ و اشیاء قلمزده قدیمی از دورانهای مختلف زینت بخش موزه ها و مجموعه های خصوصی است.

ابزار کار هنرمند قلمزن تعدادی قلم فولادی با سطوح مقطع متنوع و چکش با وزن های مختلف است قلمزنی به صورت زنجیره ای کار می شود مثل:گروه سازنده، چرخ کارها،پرده کارها وغیره...  در حال حاضر اصفهان مرکز و قلب این هنر در ایران است. شیوه کار قلمزنی به این صورت است که ابتدا پشت یا داخل ظرف یا صفحه فلزی مورد نظر را قیرریزی کرده و پس از آن بوسیله ضربات چکش و قلم مخصوص کار قلمزنی را انجام می دهند؛ قیر را درزمان قدیم با خاکستر مخلوط می شده ولی حالا که خاکستر نیست با کچ مخلوط می کنند. در پایان با حرارت دادن ظرف مورد نظر قیر را از کار قلمزنی جدا می کنند در قلمزنی روی فلز سه روش عمده برای کار وجود دارد اول قلمزنی ریز در اصطلاح سیاه قلم و دوم قلمزنی برجسته در اصطلاح جنده کاری و مشبک. این سه شیوه که هم از نظر روش کار و ابزار مورد استفاده و هم از نظر ضخامت ورق فلزی به کار رفته تفاوتهائی دارند.

طرح های مورد استفاده در شیوه ریز اغلب طرح های اسلیمی، صورت، تصاویر مینیاتور است که به شیوه پرداز و سیاه قلم ساخت و ساز می شوند. در شیوه قلمزنی برجسته طرح ها اغلب گل و مرغ، ابنیه، خط و حدیث و طرح های کم ساخت و سازتر است در عوض دراین شیوه کار قسمت های مورد نظر هنرمند برای دادن عمق و بعد برجسته می شوند ولی در شیوه ریز به وسیله سایه و روشن های ایجاد شده عمق و بعد را تداعی می نمایند. از شاخه های جنبی قلمزنی می توان مرصع کاری و شبکه را نام برد.

 

 

 


87/3/24::: 6:2 ع
نظر()
  
  

قسمت اول: اصفهان -  میدان امام

میراث فرهنگی

میراث فرهنگی هر ملت، مظهر دانائی و هویت و فرهنگ آنها در طول تاریخ و نمایی از ذوق و سلیقه ی مردم در هر عصر و دوران می باشد. اما نکته مهمتر، نگهداری و پاسداری صحیح از آن میراث است تا به نسلهای آینده منتقل شود و بر کسی پوشیده نیست، این میراث نه فقط ارزش والایی در انتقال فرهنگ به نسلهای بعدی دارد، بلکه بدون شک، نگهداری و تبلیغ مناسب میراث فرهنگی باعث جذب توریست چه داخلی و خارجی و در نهایت رونق مالی شهرهایی است که دارای آن میراث باشند و این نکته ای است که در بررسی شهرهای سنتی به وضوح قابل مشاهده است. شهرهایی مانند اصفهان، یزد، شیراز و حتی روستاهایی مثل ابیانه و ماسوله، بخاطر این موضوعات، سالانه هزاران گردشگر داخلی و خارجی را به خود جذب می کنند. و این غیر از تاثیری که بر رونق اقتصادی آن منطفه دارد، باعث انتقال فرهنگها بین بازدید کنندگان و بازدید شوندگان می شود. مسلما، هر منطقه ای که بیشتر در نگهداری این میراث تلاش کند، ثمره بیشتری از این موضوع خواهد برد. سرمایه گذاری در جهت گردشگری، بارها در نقاط مختلف جهان، نتیجه خود را نشان داده است و امروزه یکی از پر سود ترین تجارتهای جهان است.
میراث فرهنگی شامل آثار تاریخی و باستانی، میراث طبیعی و میراث معنوی بیانگر ارزشهای حاکم بر سرزمین ایران است و بخشی از آن که بعنوان صنایع دستی مطرح است با توجه به اهمیتی که سوغاتی برای گردشگران  بعنوان نشانه ای از حضور در یک منطقه باستانی دارد، اهمیت استراتژیک آن قابل درک است در کنار نقش مهمی که در ایجاد اشتغال و پر کردن اوقات بیکاری فصلی روستاییان ایفا می کند.
صنایع دستی به عنوان بخشی از میراث معنوی، تبلور تعامل فرهنگ و محیط طبیعی و تجلی ذوق و خرد و خلاقیت و دانش و نوآوری محسوب میشود که نیازمند حمایت، حفاظت و ارج گذاری است. ملتی شایسته احترام و جاودانگی در طول تاریخ است که ارزشهای مادی و معنوی خود را پاس بدارد.
اصفهان کجاست:
 کمی پایین تر از مرکز ایران، شهری قرار دارد که در طول تاریخ، نامهای فراوانی گرفته و مدتی نیز پایتخت سلسله صفویه و مرکز علم و دانش ایران و مذهب تشیع بوده است. با وجود اقلیم بیابانی این شهر، اولین نکته ای که در اولین نگاه از این شهر به ذهن متبادر می شود، سرسبزی و خوش آب و هوایی آن است. به گواهی آنچه از تاریخ برجای مانده است، کانالهای آبی که در سراسر این شهر وجود دارد، باعث گسترش باغها شده است و این کانالها، حکایت از روحانی بزرگ تشیع، شیخ بهایی دارد که با درایت خویش توانست این شهر را آباد کند.
میدان نقش جهان:      نقش جهانِ نصف جهان

نام اصفهان همواره با تصویر میدان امام یعنی قلب تپنده این شهر زیبا به عنوان اصلی ترین خاستگاه  هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران زمین در ذهن متبادر می شود. طراوت و شادابی بازار سنتی اصفهان که در این میدان و اطراف آن واقع شده است به ویژه مغازه ها و حجره های حاشیه میدان به دلیل آثار ارزنده و جذاب صنایع دستی اصیل، بومی و با هویت ایرانی موجود در ویترین این مغازه ها ست. این تصویری است که از دیدار این میدان به ذهن هر گردشگری می ماند: مجموعه ای به یاد ماندنی از کاشیهای خوشرنگ فیروزه ای مسجد امام، ایوان با وقار کاخ عالی قاپو و گنبد نفسگیر و بی نظیر مسجد شیخ لطف الله  است و حجره هایی مملو از آثار هنری و کارگاههایی که هنرمندان داخل آن مشغول صناعت و هنروری می باشند. این تصویری کامل این میدان است که یاد آوری تک تک لحظات آن برای هر گردشگری بعد از بازگشت به وطن، مدتها وقت خودش و اطرفیانش را پر خواهد کرد.

صنایع دستی اصفهان:

استان اصفهان از نظر تولید صنایع دستی سهم عمده ای دارد. در این استان بیش از بیست رشته صنایع دستی رواج دارد که طبق آمار سال 1386،58375 کارگاه را تحت پوشش قرار داده و برای 220020 نفر شغل ایجاد کرده است. 
مهمترین صنایع دستی این استان عبارتنداز: قالی و قالیچه، سفال، سرامیک، کاشی، مینیاتور، منبّت کاری، چاپ، قلم کاری، معرقّ روی چوب و کاشی، خاتم کاری، تذهیب، قلم زنی، مخمل بافی، عبابافی، زری بافی، گلیم بافی، شعربافی، گلابتون، میناکاری و... هستند؛ که از این پس قصد معرفی هر کدام از آنها را به طور مختصر دارم.

 

 


87/3/21::: 11:8 ص
نظر()
  
  

به راستی که این یک حق است. حقی که ما به گردن او داریم . آن بزرگوار، با نامی آشنا، با نامی کهنه اما جاودانه آن بزرگوار که برای همیشه این حق زنده نگه داشتن یادش را به گردن ما گذاشت و رفت، رفت تا دوباره برای کشورش زنده بماند و ملتی را برای همیشه سربلند نگه دارد. واقعاً او چه کرد؟ که اینگونه ماند؟

در بین همین مردم که همیشه با نامش زندگی می کنند.  پس بیایید همه و همه جا و همیشه با او باشیم. زنده یاد ابوالقاسم فردوسی که می گفت:

                                        

                                  سخن نرم

سخن چـون بـرابـر شـود بـا خـرد              روانِ ســــراینــده رامــش بــرد

کسـی را کـه اندیشـه ناخُوش بـود              بـدان نـاخوشـی رای او کَـش بـود

همـــی خویشتـن را چـلیـپـا کنـد                 بـه پیـش خــردمنـد رســـوا کنـد

ولیـکن نبینـد کـس آهوی خـویش                تو را روشن آید همـی خوی خویش

چـو دانـا پسنـدد پسنـدیده گشـت                 بجوی تـو در آب چون دیده گشـت

تـو چندان کهباشی سخنگوی باش              خـردمند باش و جهـان جـوی باش

چــو رفتـی سرو کار بـا ایـزدَسـت             اگـر نیـک با شـدت کـار ار بدَسـت

نگـر تـا چـه کاری همـان بـِدرَوی              سخن هـر چه گویی همـان بشنوی


87/2/26::: 8:7 ص
نظر()
  
  

چه زیبا گفته مولانا:

    آشــتی

بـیــا تـا قـــدر یـکـدیـگر بـدانـیـم                                کـه تـا نـاگـه ز یکـدیـگر نما نـیـم
کریــمان جـان فـدای دوست کردند                             سگـــی بگـذر،ماهـم مردما نـیــم
غرضـهـاتـیـره دارد دوســــــتـی را                           غرضـهـا را چـرا از دل نرا نــیــم
گهی خوشــدل شوی از مـن که میرم                          چرا مـرده پرست وخصـم جا نـیـم
چو بَعدِ مـرگ خواهی آشتــــی کرد                            همه عمـر از غمت در امتـحا نـیـم
کنـون پنــدار مـُردَم،آشتـــــی کن!                              که در تسلیـم ما چون مردگا نـیـم   
چو برگــورم بخواهـی بوســـه دادن                           رخم را بوسـه ده کاکنون هما نیم!
خمــش کـن مرده وار ای دل،ازیـرا                           به هستــی متـهم ما زین زبا نـیــم.

 

 


86/8/30::: 6:59 ص
نظر()
  
  
   1   2      >